Muse Album Lyrics
ترجمه ی آهنگ های آلبوم میوز لئو
Romanticism
تو، احساسی هستی که به آرومی پایین اومد
اگر بخوام بیان کنم، مثلِ شبیه که با اینکه دوره، اما دور نیست
توی مغزم، تو خُدامی
واقعیت به اندازهی کافی نزدیک نیست
تو مالِ منی
تو مالِ منی
به افکارت، نفوذ میکنم
افکارِ زیبایی از تو
نشونهای که احساساتمو خیس میکنه
چیز جدیدی میبینم
چشمای تو حرکاتمو دنبال میکنن
طوری که انگار بهشون گفته شده
انعکاسی مخفی رو دنبال میکنن
به خاطرِ من، توی این لحظه غرق شو
من رو به یکباره به لرزه دربیار
حالا، عشقگرایی، تو دنیای مائه
توی این شاهکارِ فوقالعاده غوطه ور شو
راه رو بهم نشون بده
حالا بیا با هم احساسی عاشقانه داشته باشیم
حالا بیا با هم، احساسی شهوانی داشته باشیم
حالا بیا با هم احساسی عاشقانه داشته باشیم
تو مثلِ یه لالایی توی رؤیامی
یه آسمونِ قشنگِ پرستاره
لطفاً بمون، عجله نکن
هرلحظهای که ممکن بود بگذره رو
با افتخار نشونشون بده! فقط بخاطرِ خودش
به خاطرِ من، توی این لحظه غرق شو
من رو به یکباره به لرزه دربیار
حالا، عشقگرایی، تو دنیای مائه
توی این شاهکارِ فوقالعاده غوطه ور شو
راه رو بهم نشون بده
حالا بیا با هم احساسی عاشقانه داشته باشیم
من دارم غرقِ خیالِ رنگارنگی
به نامِ تو میشم
(دارم غرقش میشم اوه عزیزم)
اوه نه
بارون روی گونههای درحالِ محوشدنت میچکه
طوری که انگار این آخرین خداحافظی بوده
اوه دختـر
این قطعۀ موسیقی تو این لحظه، برای توئه
از حالا به بعد من رو احساس کن
حالا، عشقگرایی، تو دنیای مائه
توی سمفونیای که برای توئه ذوب شو
به این آهنگ گوش کن
حالا بیا با هم احساسی عاشقانه داشته باشیم
حالا بیا با هم، احساسی شهوانی داشته باشیم
میدونی که دارم تماشات میکنم دختر
حالا بیا با هم احساسی عاشقانه داشته باشیم
Trans: ×●SomeOne●× RealVIXX01.ir
Nostalgia
فصلِ مخفی
همینطور که توی باد تاب میخوره، خودشو نشون میده
عطری که از اون زمان بهجا مونده
انگار که برای همین امروزه و منو به لرزه درمیاره
اون زمان اینجوری بودم، با افکاری سبک
دوباره میخواستم از نگه داشتنت حرف بزنم
لحظهای که فهمیدم علت گفتن اون کلمات تو بودی
به عطری که ازت باقی مونده بود لبخند زدم
خاطره ای که به راحتی توی ذهن باقی میمونه
حتی اگر پاکش کنی و بگی دیگه چیزی نیست
حتی اگر بگی دیگه بیشتر از این وجود نداره
باعث میشه به یاد تو بیفتم
انگار خیلی دلتنگ روزهای خوبمونم
مثل اتفاق امروز
ازت میخوام که دیگه تمومش کنی و برگردی
من تنهایی دارم میگذرونم
میترسم یه وقت فراموش کنم ، اون روزی که همدیگه رو به آغوش کشیده بودیم
به لطفِ بودنت
هم لبخندهایی که خیلی دور شده بودن
هم تپش قلب هایی که نارحت بودن رو دوباره پیداشون کردم
تلاش کردم نادیده بگیرم و ازش دوری کنم
دوباره و دوباره قورتش دادم
در پایانِ فصل، تو اومدی که منِ نادون و احمق رو پیدا کنی
خاطره ای که به راحتی توی ذهن باقی میمونه
حتی اگر پاکش کنی و بگی دیگه چیزی نیست
حتی اگر بگی دیگه بیشتر از این وجود نداره
باعث میشه به یاد تو بیفتم
انگار خیلی دلتنگ روزهای خوبمونم
مثل اتفاق امروز
الان دیگه ازت میخوام که تمومش کنی و برگردی
من تنهایی دارم میگذرونم
میترسم یه وقت فراموش کنم
اون روزی که همدیگه رو به آغوش کشیده بودیم
Trans: ×●SomeOne●× RealVIXX01.ir
Muse
(میوز یه الههی یونانیه که الهامبخشه برای هنر و موسیقی، درواقع به اعتقادِ لئو ما به لئو ایده میدیم و الهههاشیم 🙂 )
وقتی که میخوای توی تاریکی به خواب بری
قلبم من رو به سمتِ تو میاره
عزیزم، با اون دستای کوچیکت
تو منو بالا بردی
و منو نزدیک به یه رویای بزرگ نگه داشتی
من به روی تو خواهم تابید
حتی توی تاریکیِ عمیق
ما همیشه باهم به سمتِ پایانِ روز میریم
همون نفس رو توی روز نفس میکشیم
من فراموش نمیکنم که تو اینجایی
حتی اگه قلبم متفاوت بهنظر بیاد
درواقع هیچ تغییری نکرده
عزیزم، راجع به دستای کوچیکت نگران نباش
من نورِ توی قلبت رو میگیرم
و بغلت میکنم
حتی توی تاریکیِ عمیق
ما همیشه باهم به سمتِ پایانِ روز میریم
همون نفس رو توی روز نفس میکشیم
من فراموش نمیکنم که تو اینجایی
هرجایی که باشی
تاریک نخواهد بود
من همیشه نگهت میدارم
بچرخ، حتی اگه همه ترکت کنن هم
من اینجا میمونم
توی تاریکی، جایی که فقط من نفس میکشیدم
نفسهای تو عمیقتر میشدن
همیشه توی همون مکان و همون زمان
ممنون که اینجایی
حتی توی تاریکیِ عمیق
ما همیشه باهم به سمتِ پایانِ روز میریم
همون نفس رو توی روز نفس میکشیم
من فراموش نمیکنم که تو اینجایی
Trans: ×●SomeOne●× RealVIXX01.ir
This About to Happen
دیگه ازم نپرس، تو بهتر میدونی
همه میدونن هیچ نیازی بهش نیست
من دارم جریان پیدا میکنم
تلاش میکنی بگیریش اما نشت پیدا میکنه
من هنوز برای چیزایی که قراره اتفاق بیفتن
آماده نیستم
همه توش غوطهور میشن
توی تغییرِ چیزها، من تنها میایستم
نمیدونم چطوری برم
اونا به آرومی نزدیک میشن
و تلاش میکنن من رو ببلعن
قبل از اینکه کسی بفهمه
همه غوطهور میشن
این چیه؟
نمیدونم چطوری بگمش
تو کسی بودی که تُهیش کردی
پس چرا من کسیم که داره از بین میره؟
اتفاقها دارن میفتن
و من نمیتونم کاری کنم
اتفاقها دارن میفتن
و من نمیتونم کاری کنم
اتفاقها دارن میفتن
و من نمیتونم کاری کنم
اتفاقها دارن میفتن
تو نرفتی
من خودم رو با یه پتو میپوشونم
عطرت هنوز توی پلکهام جا مونده
آب جاری میشه و من وسطش ایستادم
همه چیز بیهودهست
تو مثلِ دودی و من نمیتونم نگهت دارم
حتی با اینکه چروک شدی، نمیتونم تا بکنمت
این عادلانه نیست که من با این درد تنها بمونم
تو رو دنبال میکنم
تیکههای شکسته توی وجودم فرو میرن
برای یه لحظه راهم رو گم کردم
پایان ناپدید شد
نمیدونم چطوری برم
اونا به آرومی نزدیک میشن
و تلاش میکنن من رو ببلعن
قبل از اینکه کسی بفهمه
همه غوطهور میشن
این چیه؟
نمیدونم چطوری بگمش
تو کسی بودی که تُهیش کردی
پس چرا من کسیم که داره از بین میره؟
پایانمون که تو خرابش کردی
به یه داستانِ جدید متصل میشه
چی میخوای؟
بدونِ تو، فضای خالی لکهدار میشه
پایانمون که من خرابش کردم
به یه داستانِ جدید متصل میشه
چی میخوای؟
… توی غیابِ تو
اونا به آرومی نزدیک میشن
و تلاش میکنن من رو ببلعن
قبل از اینکه کسی بفهمه
همه غوطهور میشن
این چیه؟
نمیدونم چطوری بگمش
تو کسی بودی که تُهیش کردی
پس چرا من کسیم که داره از بین میره؟
اتفاقها دارن میفتن
و من نمیتونم کاری کنم
اتفاقها دارن میفتن
و من نمیتونم کاری کنم
اتفاقها دارن میفتن
و من نمیتونم کاری کنم
اتفاقها دارن میفتن
Trans: ×●SomeOne●× RealVIXX01.ir
Tight
نگاهتو روی من نگه دار
(پیداش کردم)
که نتونم دور شم
این فاصله رو بیشتر احساس کن
(یه چیزی، همین حالا)
این جای سوال نداره
اوه، چیزی که من احساس میکنم
پس فقط از مرزها عبور کن
خیلی نزدیک، که بتونم نفسهاتو لمس کنم
من رو سفیدتر کن، تا شکوفهی کامل شم
فکر کنم میتونیم انجامش بدیم
همین حالا، بینِ ما
این یکم تنگه
لا لا لا لا حرفهای باش
لا لا لا لا حرفهای باش
(ادامه بده)
لا لا لا لا حرفهای باش
لا لا لا لا حرفهای باش
(ادامه بده)
لا لا لا لا حرفهای باش
لا لا لا لا حرفهای باش
(آره)
لا لا لا لا حرفهای باش
لا لا لا لا حرفهای باش
بیشتر تحسینش کن
که من نتونم به چیزِ دیگهای فکر کنم
بیوقفه صدام کن
که نتونم ترکت کنم
اوه، چیزی که من احساس میکنم
پس فقط از مرزها عبور کن
خیلی نزدیک، که بتونم نفسهاتو لمس کنم
من رو سفیدتر کن، تا شکوفهی کامل شم
فکر کنم میتونیم انجامش بدیم
همین حالا، بینِ ما
این یکم تنگه
لا لا لا لا حرفهای باش
لا لا لا لا حرفهای باش
(ادامه بده)
لا لا لا لا حرفهای باش
لا لا لا لا حرفهای باش
(ادامه بده)
لا لا لا لا حرفهای باش
لا لا لا لا حرفهای باش
(آره)
لا لا لا لا حرفهای باش
لا لا لا لا حرفهای باش
اینجا و اونجا، به شناور شدن ادامه میده
طوری که انگار هنوزم بهم فکر میکنی
میخوام برای خودم پیداش کنم
بالاخره متوجهش میشم
بیشتر از اون
همین حالا، بینِ ما
این یکم تنگه
لا لا لا لا حرفهای باش
لا لا لا لا حرفهای باش
(ادامه بده)
لا لا لا لا حرفهای باش
لا لا لا لا حرفهای باش
(ادامه بده)
لا لا لا لا حرفهای باش
لا لا لا لا حرفهای باش
لا لا لا لا حرفهای باش
(این عشق)
لا لا لا لا حرفهای باش
(اینطوری درسته)
Trans: ×●SomeOne●× RealVIXX.ir
The flower
ساکت و آروم
بدون اینکه بدونی، بی سر و صدا
باعث شدی به زیبایی شکوفه بدم
تویِ روزِ خوبی افتادم
و به عنوان بخشی از ابدیت، زیباتر خواهم شد
من از آغوشِ گرمت که به تنهایی
مدت زیادی انتظارم رو میکشید
حالا دیگه بیرون میام
بخاطرش ناراحت نباش
تو، زیباتر خواهی شد
انبوهی از باد رو در آغوش کشیدی
و دنیای درخشانی با رنگ های روشنِ رنگ آمیزی شده رو درونِ روحِ خجالت زده ام باز کردی
حسِ بیشتر کنارت بودن خواستن رو
به اندازۀ خودت میخواستم
یه فصلِ متفاوت، و همینطور یه گُلِ متفاوت
هنوزم زمان برای برگشتن دارم و
هنوزم خاطراتت راهم رو تیره میکنن و
گیرم میندازن و
همینطور که این فکرِ رویایی از خوابمون رو نگه میدارم و به ابدیت میپیوندم
تو جوونه میزنی، عشقم
انبوهی از باد رو در آغوش کشیدی
و دنیای درخشانی با رنگ های روشنِ رنگ آمیزی شده رو درونِ روحِ خجالت زده ام باز کردی
حسِ بیشتر کنارت بودن خواستن رو
به اندازۀ خودت میخواستم
یه فصلِ متفاوت، و همینطور یه گُلِ متفاوت
Trans: ×●SomeOne●× RealVIXX01.ir
😥 😥 مکنمون چه بزرگ شده :heart: :heart: :heart: مرسیییییییییی :inlove: :inlove:
:inlove:
یعنی واقعا موقع ترجمه گریه نکردی؟ ????
فقـد تـو میفَمــی .. 🙂
ااااا…. من حس میکنم به یاد عشق گذشته اش اینا رو نوشته…
هعی…..
اووووووووووو ساموان تنکیییووووو .
آیــگوووو یـور ولکـــآم آسیــه XD
مررررررررررسی
=)